بازتاب زندگی با معنا
در زندگی معنادار و خداجویانه، نگاه انسان به هستی، به زندگی، به انسان یا انسانهای دیگر و نگاه به خودش تغییر میکند. بازتاب این دگرگونی در دو حوزه حیات فردی و حیات اجتماعی قابل مطالعه و پیگیری میباشد:
الف ـ اثر فردی
از نظر قرآن، زندگی انسان با دو واقعیت متفاوت قابل تصور است که عبارت است از: زندگی تهی از یاد خدا و زندگی متّکی بر خداخواهی. قرآن به قصد یادآوری عمق تفاوت این دو نوع زندگی تأکید دارد که فلسفه بعثت، احیای انسان زنده میباشد که با شروع عمل به هدایت آسمانی، آغاز میگردد.
أَوَ مَن کَانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا. (انعام/122)
آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه میرود همانند کسی است که در تاریکیها باشد و از آن خارج نگردد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ. (انفال/24)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! عودت خداو پیامبر را اجابت کنید هنگامی فرامیخوانند به چیزی که به شما زندگی میدهد.
وقتی که خداوند هدف زندگی شناخته شد و رفتار براساس یاد و خواست او انجام پذیرفت زندگی دلپذیر میشود و آرامش روح انسان را نوازش میدهد.
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (نحل/97)
هر کس کار شایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است او را به حیاتی پاک و دلپذیر زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ـ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.(رعد/27ـ28)
(خدا) هر کس را که بازگردد، به سوی خودش هدایت میکند، آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند.
آرامش روحی هدیه ارزشمندی است که خداوند به بندهاش ارزانی میدارد و پاسدار آن است، حتی راضی نمیشود که وحشت هنگام مرگ، آن را به هم زند، از این رو، این ندای روحبخش الهی گوش بنده در حال جان دادن را، نوازش میدهد و برای ابد آرامش روحی وی را تأمین میکند:
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ـ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً. (فجر/27ـ30)
تو ای روح آرامش یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است پس در جمع بندگانم وارد شو و در بهشتم قدم گذار.
حیات واقعی، دلپذیر و زیبا شدن زندگی و آرامش روحی چگونه به وجود میآید
هستی شناسی توحید محور، به احساسات، اراده، اهداف، آرمانها، اخلاق و رفتار، رنگ الهی میدهد. این رنگآمیزی عامل دیگرگونی حیات، از وضعی به وضع دیگر است، در جهانشناسی که قرآن به مؤمن آموزش میدهد، خداوند با صفات: رحمان، مجیب، رحیم، ودود، محسن، قادر، و... حمایتکننده، یاری رسان، هدایت کننده، پاداش دهنده انسانی است که کل آفرینش مسخر و در خدمت او میباشد. این همه نعمت به او انگیزه پرستش، رفتار عادلانه و برخورد خیرخواهانه را میدهد که قطعاً زیبایی ظاهر زندگی را همراه دارد و خوشبینی دیگران را به ارمغان میآورد. کسی که آفریدگار و تمام آفرینش را حامی خود میشناسد، خود را در مسیر تقرّب الی الله میبیند، تمام زندگی خود را تلاشی در مسیر سعادت ابدی تلقی میکند و با ظهور خیرخواهانه در جامعه، خوشبینی اکثریت افراد جامعه را از آنِ خود میداند، بیتردید احساس مصونیت، پیروزی و آرامش روحی میکند. تنها نگرانی که به سراغ او میآید نگرانی ناشی از قصور و کمکاری است که عاملی است برای جدیت بیشتر.
شهید مطهری رحمه الله میگوید:
حالت فرد با ایمان در کشور هستی مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی میکند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن کشور را صحیح و عادلانه میداند، به حسن نیّت گردانندگان کشور نیز ایمان دارد، قهراً زمینه ترقی و تعالی را برای خودش و همه افراد دیگر فراهم میبیند و معتقد است که تنها چیزی که ممکن است موجب عقبماندگی او شود تنبلی و بیتجربگی خود او و انسانهای مانند اوست... این اندیشه طبعاً او را به غیرت میآورد و با خوشبینی و امیدواری به حرکت و جنبش وامیدارد. (1)
ب ـ اثر اجتماعی
وحدت و همیاری در حیات اجتماعی گمشده تمام متفکران، سیاستمداران و پژوهشگران حوزه فلسفه زندگی است. ضمن تأکید بر ضرورت وحدت، برای تحقق آن هر کس سازوکاری را پیشنهاد میکند. تولستوی که کلید حل معمّا را در بیداری عقل جست و جو میکند، میگوید:
اگر حصول سعادت را به این میدانی که دیگران تو را بیش از خودشان دوست بدارند واجب است که تو هم دیگران را بیش از خودت دوست بداری.(2)
فرانکل که معتقد به معنادرمانی است و معنا را در ضمیر ناخودآگاه انسان جستوجو میکند تا آن را در ضمیر آگاه وی بکشاند، برای بقای بشریت در کنار یکتاپرستی وحدت انسانیت را نیز لازم دانسته، میگوید:
امید به بقای بشریت، زمانی وجود خواهد داشت یا به شرطی است که مردم به یک هشیاری، آگاهی درباره وجوه مشترک درمقولات ارزششناسی برسند، یعنی این که وجوه مشترک در آنچه مردم احساس میکنند به حیات آنها ارزش زندگی کردن را میبخشد... مسئله به این ختم میشود که آیا ارزشها و معناهایی وجود دارند که مردم، همه مردم بتوانند در آنها سهیم باشند... در آنها مشترک باشند.(3)
سخن قرآن در این رابطه از هر دیدگاه دیگری، منطقیتر و عملیتر است. کلمه "لا اله الاّ اللَّه" و آیه:
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلَّا اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللّهِ. (آلعمران/64)
تمام الگوهای ناقص و باطل را که موانع تعالی و تکامل انسان به حساب میآیند، محکوم میکند.
همه خدایان دروغین و بتنماهای فرومایه و بیارزش را که همچون گردنههایی بر سر راه انسان قرار دارند و مانع رسیدن او به خدا میشوند، پاکسازی میکندو از سر راه برمیدارد.... ]انسان را[ از این قید و بندها و حد و مرزهای ساختگی آزادش میسازد تا همواره در حرکت و پویش باشد و از تلاش و تکاپو بازنایستد.(4)
بدین ترتیب، توحید، انسان را همزمان به آزادی معنوی و آزادی اجتماعی فرامیخواند، در هر دو بخش، روحیه آزادی و آزادیخواهی پا به پای تعبد و تقرب رشد مینماید. تحقق و عینیت خویها و صفات مهربانی، دلسوزی، احسان که سرمشقگیری از خداوند، پاسخگویی به فطرت، تأمین کننده نیازهای مادی و معنوی در دنیا و آخرت، شمرده میشود، صحنه حیات اجتماعی را تبدیل میکند به صحنه تعاون و همیاری متقابل. با تعاون همگانی در امیر خیررسانی، آرامش روحی بیشتر وحدت اجتماعی ریشهدارتر و پیشرفت در عرصههای مختلف زندگی که قرین رفاه عمومی میباشد، امکانپذیرتر میگردد. قرآن در مورد ترقی و رفاه جامعه مؤمن و خداجوی میگوید:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ. (اعراف/96)
اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.
در جامعهای که تنها خداوند الگو و هدف شناخته شده، به یقین براساس فعلیت صفات الهی در افراد، وحدت و همیاری بیقید و شرط، عینیت پیدا نموده و زمینه پیشرفت و تسخیر طبیعت را فراهم میآورد، آیه از چنین سنت و قانونی، خبر میدهد. این تلقی با دخالت مستقیم46 غیب در گشودن دریچه برکات بر روی اهل تقوا منافاتی ندارد.
پی نوشت:
1) . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،2/44-43.
2) لئون تولستوی، فلسفه زندگی،ترجمه جلال دادگر،سازمان انتشارات اشرفی، چاپ سوم/92.
3) ویکتور فرانکل، خدا در ناخودآگاه، ترجمه ابراهیم یزدی، چاپ اول، موسسه خدمات فرهنگی رسا/200.
4) سنتهای اجتماعی و فلسفه تاریخی در مکتب قرآن، 222-223.