بچههاى عزیز من! ببینید؛ هدف زندگى باید چیزى فراتر از خود زندگى باشد؛ چون وقتى شما چیزى را به عنوان هدف زندگى انتخاب مىکنید، یعنى زندگى، وسیله و ابزارى براى آن است. غیر از این است؟ یعنى حیات انسان، مقدّمه و وسیلهاى است براى آن هدف ، والّا اگر - مثلاً – این هدف را پولدارشدن قرار دهیم، آیا واقعاً مىارزد که انسان، حیات و لحظات و آنات ارزشمند زندگى خود را صرف کند، براى اینکه پول به دست آورد؟! از پول مىخواهد چه استفادهاى بکند؟ چهار صباح دیگر با پول زندگى کند! یعنى انسان در واقع بخش عمدهاى از زندگى و حیات را مایه بگذارد، تا بتواند بخش دیگرى را - که آن را هم حتماً زندگى خواهد کرد - با کیفیّت بهترى به کار ببرد. این معامله خیلى مغبونانهاى است! هدف زندگی باید خیلى بالاتر از این باشد.
شما هر هدف مادی را که فرض کنید، اگر زندگی را صرف آن کردید، وقتی از دنیا می روید، دستتان خالی است، چیزی ندارید. باید هدفی فراتر از زندگی مادی داشته باشید، که همان رضای خدا، آباد کردن خانه آخرت و جلب خشنودی پروردگار است. شما باید این را هدف اصلی قرار دهید، تا وقتی که زندگی تمام شد، احساس کنید کارتان را انجام داده اید.