یکى از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبک زندگى کردن، رفتار اجتماعى، شیوه‌ى زیستن - اینها عبارةٌ اخراى یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یک قدرى بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم – که هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگى اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشیم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنیت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبک زندگى مهم است. بنابراین مسئله، مسئله‌ى اساسى و مهمى است.
سبک زندگی تابع تفسیر ما از زندگی است.
رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفی که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفی را باید ترسیم کنیم- هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکان‌پذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمی گیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، می تواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله‌ى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد.
به نام خدا
سلام
همه حرفهای حضرت آقا درسته و باید با آب طلا نوشت!
اما مشکل اینجاست که نمیشه در عمل بهشون عمل کرد! مثلا من نوعی ظاهر مذهبی دارم و به خودم میقبولونم که باید برای رسیدن به هدف عالیه زندگی طبق اوامر و نواهی شرعی حرکت کنم و به دار دنیا دل نبندم و هر چه ساده تر زندگی کنم، رسیدن به هدف برتر هم برایم سریعتر و ساده تر خواهد بود! ولی در زندگی واقعی، نفس اماره، همسر و فرزندان و دوستان و ... دلم را میلغزانند! فلانی تو که اینقدر باسوادی چرا با ماشین معمولی میای سرکار و ماشین شاسی بلند نداری؟ فلانی تو که اینقدر پولداری چرا موبایل تاچ سری اس 3 سامسونگ نداری؟ فلانی تو چرا سر سفره افطار اینقدر سبک و ساده غذا میخوری؟ فلانی بهتر نیست کمی از اون پولهای قشنگت رو صرف خرید منزل جدیدتر در نیاوران یا سعادت آباد کنی؟ فلانی تو که برای ماه محرم همه شب به مردم غذا میدی و مجلس عزاداری داری، خوب ثوابشو که میبری ولی دیگه اینقدر هم به خودت سخت نگیر که ساده زندگی کنی، ببین دوستانت را که هم دین دارند و هم زندگی مرفه! مثلا تصمیم میگری که دخترت رو طبق شرع مقدس به موقع شوهر بدی تا دینش حفظ بشه ولی دخترت میگه من تا ارشد یا PhD نگیرم ازدواج نمیکنم! حساب میکنی میبینی اون موقع سنش میشه بیش از 24 سال! و این یعنی فاجعه!!! ولی جامعه به ظاهر اسلامی ما اینو خوب و نرمال میدونه چرا چون از درون تهی شدیم و شدیم عین غربی ها!!! و فکر میکنیم که چون چادر به سر کردیم یا ریش گذاشتیم و نماز اول وقت خوندیم یا روزه گرفتیم و ماه محرم به سرو سینه زدیم کافیه! اگه دینداری و هدف از زندگی این باشه که ما تحصیلات عالیه و ظاهر دینی داشته باشیم و بچه هامون از کودکی بشن حافظ قرآن ولی از درون تهی باشیم بدون اینکه خودمان بدانیم، پس صد لعنت بر این سبک زندگی ای که در حال ترویج آن هستیم!
امروزه باید اسلام را بر پنج شعبه اصلی تقسیم کرد:
1.اسلام ناب محمدی 2. اسلام ایرانی 3. اسلام عربی 4. اسلام آمریکایی
اسلام ایرانی از زمانی پا جای پای اسلام ناب محمدی گذاشت که به منیّت ها و طرز فکر نفسانی عده ای روشنفکر نمای به ظاهر دیندار آلوده شد و نتیجه اش شد جامعه فکری-فرهنگی امروز ایران که دقیقا همان کپی الگوی جامعه غرب و آمریکای پس از 1960 میلادی است ولی در پوشش مذهب. فعلا هم که نمیتوان خرده گرفت چون اولین تهمتی که میزنند این است که تو را ضد ولایت فقیه میدانند و خودشان را فدایی رهبر! (تازه آدم میفهمه که شهید آوینی 20-25 سال قبل با چه تیزبینی ای زمان حال ایران رو میدید ولی دیگران به حرفهای اون بزرگوار بها نمیدادند!)
حرف بسیار است و زبان کوتاه! ولی سختی کار آنجاست که از درون خانواده ات هم با تو برای حفظ سبک زندگی اسلامی حداقل به شیوه ی زندگی سید علی خامنه ای (روحی له الفداه)، یاری نشوی ...!