افق روشن فردا

زندگی زیباست چشمی باز کن گردشی در کوچه باغ راز کن

افق روشن فردا

زندگی زیباست چشمی باز کن گردشی در کوچه باغ راز کن

افق روشن فردا

قصه عشق از آن روز شروع شد که خدا
مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما...

و چه شروعی بهتر از این!

آری!
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم...

در الست بود که پیمان بستیم بر ولایت علی و اولادش...
در الست بود که اولین مجلس روضه را برپا کردیم...

و این عشق تا ابد جوشان و فروزان خواهد ماند...

و میرویم تا پرچم «یا لثارات الحسین» را برفراز قله ابدیت برافرازیم...انشالله

بایگانی
نویسندگان

زندگی


2- ارتباط دنیا و آخرت در نگاه حضرت علی(ع)

دیدگاه آدمی در مورد رابطه زندگی دنیوی و زندگی اخروی در کشف معنای زندگی مؤثر است؛ به این دلیل که آشنایی با زندگی اخروی، دامنه مفهوم زندگی را از محدوده دنیا فراتر می­ برد و اعتقاد به اساسی بودن و جاودانی بودن زندگی آخرت و تأثیر غیرقابل انکار زندگی دنیوی در سعادت اخروی، سیر حرکت کاروان انسانی را به سوی کمال و تعالی رهنمون می­گردد.


لطفا به ادامه مطلب مراجعه شود ...


دنیا در متون دینی به معنای ظرف زندگی دنیوی(1) و گاه به معنای مطامع و متاع دنیایی(2) آمده است و آخرت در نگاه دینی در تضایف با دنیا(3) نه در تضاد با آن طرح می­شود. در دیدگاه دینی به دنیا و موجودات آن به عنوان تأمین­ کننده آخرت نگریسته می­شود. چنین برداشتی از دنیا به هیچ­ وجه در تضاد با آخرت نیست. طبق این دیدگاه دنیا و متاع دنیایی کاملاً بی ارزش و مذموم نیست که انسان­ها هیچ در طلب آن برنیایند و همواره در دوری از آن بکوشند بلکه دنیا به عنوان هدف نهایی مذموم و به عنوان پُل و راهِ گُذر به سوی معنویت و کسب آخرت ممدوح است؛ چنان­که بینش صحیح نسبت به آخرت، در جهت­گیری­های دنیایی و برداشت ما نسبت به زندگی دنیوی مؤثر خواهد بود.

اینک رابطه دنیا و آخرت با استفاده از سخنان امیرمؤمنان(ع) بیشتر تبیین می­ شود:

 

1-2-  دنیای گذرا  فرصت آمادگی برای آخرت جاودان و پیشِ رو

در مقابل انسان دو مرحله از زندگی قرار دارد: زندگی گذرای دنیوی و زندگی جاودان اخروی. اما گاهی انسان با وجود آگاهی و اعتقاد به آخرت مشغول دنیای گذرا شده و از آخرت غفلت می­ورزد. انسان با چشم­هایی فروبسته، لب بر جام زندگی نهاده، اشک سوزان خود را بر کناره زریّن آن فرو می­ریزد، تا آنکه ناگاه دست مرگ، نقاب از دیدگان او بردارد. مولای متقیان علی(ع) در مورد گذرا بودن دنیا می­فرماید:

أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَت(4)

هُشیار باشید، دنیا به شتاب مى‏گذرد و نمانده است از دنیا مگر ته‏مانده‏اى در کاسه، مانند آن ته­مانده‏اى که کسى آنرا در کاسه ریخته باشد و بدانید که آخرت روى آورده است

.

علامه جعفری(ره) در تفسیر فراز اول این فرمایش حضرت امیر(ع) می­نویسد:

هر اندازه که فاصله مابین ناظر و جسم متحرک زیادتر باشد، حرکت آن جسم کندتر مى‏نماید. حقیقت اینست که با اینکه سازنده کشش زمان، کارگاه مغز ما است و ما می توانیم عبور طناب ممتد زمان را در درون خود احساس کنیم و چگونگى شتاب و کندى آنرا بطور مستقیم دریافت نمائیم، با این حال به ندرت اتفاق می ‏افتد که ما چنین توجه عمیقى به درون داشته و واقعیت گذشت زمان را به­ خوبى دریابیم. آرى، فقط در آن هنگام که پس از سپرى شدن سالیان عمر به عقب بر مى‏گردیم، تا حدودى سرعت گذشت زمان را درک مى‏کنیم(5)

در مکتب توحیدی هدف از حیات طبیعی و زندگی دنیوی آماده شدن جهت ورود به حیات ابدی و زندگی اخروی است. با این تلقی، دامنه معنا و مفهوم زندگی، گسترده­تر شده، عُقبی را نیز شامل می‏شود. بدیهی است هر­اندازه معنای حیات، عمیق‏تر و گسترده‏تر باشد، روح نامحدود آدمی را عمیق‏تر و بهتر اقناع می‏کند. ازاین­رو حضرت­علی(ع) خطاب به امام حسن(ع) فرمود:

وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْیَا (6)

ای پسرم! بدان همانا تو تنها برای آخرت خلق شده­ای نه برای دنیا.

و نیز فرمود:

فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَامٍ بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ فَکُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَازٍ وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَالِ (7)

که دنیا به عنوان سراى ماندگارى شما آفریده نشده است، بلکه گذرگاهى است تا کارهاى شایسته را زاد راه سفر به سراى ثابتبرگیرید، و در این راه در تلاش و جهش­هاى پى در پى باشید و براى هنگامه‏ سوارى و کوچ، مرکب­ها را آماده نگه دارید

.

البته در نگاه امیرمؤمنان(ع) موضوع بهشت، هدف حیات نیست و حتی ترس از جهنم انگیزه او برای عبادت پروردگارش نمی­تواند باشد؛ چنانکه آن حضرت(ع) فرمود

:

إِلَهِی مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی ثَوَابِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ(8)

(بارالها!) من تو را نه به طمع بهشت می­پرستم و نه به جهت ترس از آتش دوزخ بلکه تو را شایسته معبودیت می­بینم و می­پرستم

.

2-2-  معناداری زندگی دنیوی در پرتو اعتقاد به خدا و ابدیت

اگر کسی بر این باور باشد که موجودی فوق طبیعی جهان را با طرحی عظیم آفریده است و معتقد باشد که انسان، بخشی از یک هدف بزرگ یعنی در گستره نظام آفرینش است، از منظری والاتر و دقیق­تر به زندگی نگریسته است. با این نگاه می­توان کلام حضرت علی(ع) را درک کرد که فرمود:

وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جِلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ(9)

سوگند به خدا، اگر همه کره زمین را با آنچه که زیر افلاک آن است به من بدهند که خدا را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه­ای معصیت نمایم، چنین کاری را نخواهم کرد

.

علامه جعفری(ره) در تفسیر این فراز از سخن امیرمؤمنان(ع) می­نویسد:

آن هنگام که کل مجموعه حیات قیافه خود را به کسی نشان می­ دهد خود را مافوق هدف­هایی که آدمیان از پاره پاره­های حیات می­ جویند نمودار می­سازد.(10)

درک این معنا نیاز به تأملی ژرف در دو مقوله خداباوری و حیات دارد(11).  ازاین­رو، ابتدا به تبیین خداباوری در نگاه امام علی(ع) پرداخته می­شود و سپس زندگی در نگاه امیرمؤمنان(ع) در دو آیینه نمایانگر آن، تفسیر می­گردد: اول، مرگ به عنوان مفهومی در ظاهر ناسازگار با زندگی و دوم، روش امام علی(ع) در زندگی.



پی نوشت ها :

(1) برای نمونه: اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی جَعَلْتَ فِیهَا مَعَاشِی خداوندا دنیای مرا که زندگیم در آن است اصلاح کن. (محدث نوری، مستدرک­الوسائل، قم، مؤسسه آ­البیت، 1408ق، 5/89؛ بنابر این سخن موجز، دنیا ظرف معیشت است و چنان که معیشت مطلوب است ظرف آن نیز مطلوبیت دارد.)؛ در غالب موارد کاربردی قرآنی این کلمه، مراد همین معناست. برای نمونه ر.ک. به: کهف:45؛ یونس: 24؛ روم:7.

(2) برای نمونه : اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّی وَ لَا مَبْلَغَ عَمَلِی خدا یا دنیا را بزرگترین مقصود و نهایت دانش من قرار مده. (بحارالانوار، 94/229).

(3) اخوان الصفاء رسایل اخوان الصفا، 294/3.

(4) نهج­البلاغه، 84، خطبه 42.

(5) ترجمه و تفسیر نهج­البلاغه، 9/277.

(6) نهج­البلاغه، 400، خطبه 31.

(7) نهج البلاغه،190، خطبه 132.

(8) بحارالانوار، 41/14.

(9) نهج البلاغه، 347، خطبه 224.

(10) فلسفه و هدف زندگی، 46.

(11) اگرچه برای درک حقیقی معنای زندگی در نگاه امیرمؤمنان(ع) لازم است تا نسبت به تبیین مولای متقیان از انسان­شناسی، هستی­شناسی و خداشناسی تأمل شود، اما پرداختن به این مقولات به صورت کامل از حد این نوشتار فراتر است ولی سعی می­شود تا جایی که حول محور اصلی مقاله باشد به بررسی برخی موضوعات خصوصاً وجود خدا که ارتباط مستقیم با معناداری زندگی دارد، پرداخته شود.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی