2- ارتباط دنیا و آخرت در نگاه حضرت علی(ع)
دیدگاه آدمی در مورد رابطه زندگی دنیوی و زندگی اخروی در کشف معنای زندگی مؤثر است؛ به این دلیل که آشنایی با زندگی اخروی، دامنه مفهوم زندگی را از محدوده دنیا فراتر می برد و اعتقاد به اساسی بودن و جاودانی بودن زندگی آخرت و تأثیر غیرقابل انکار زندگی دنیوی در سعادت اخروی، سیر حرکت کاروان انسانی را به سوی کمال و تعالی رهنمون میگردد.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه شود ...
دنیا در متون دینی به معنای ظرف زندگی دنیوی(1) و گاه به معنای مطامع و متاع دنیایی(2) آمده است و آخرت در نگاه دینی در تضایف با دنیا(3) نه در تضاد با آن طرح میشود. در دیدگاه دینی به دنیا و موجودات آن به عنوان تأمین کننده آخرت نگریسته میشود. چنین برداشتی از دنیا به هیچ وجه در تضاد با آخرت نیست. طبق این دیدگاه دنیا و متاع دنیایی کاملاً بی ارزش و مذموم نیست که انسانها هیچ در طلب آن برنیایند و همواره در دوری از آن بکوشند بلکه دنیا به عنوان هدف نهایی مذموم و به عنوان پُل و راهِ گُذر به سوی معنویت و کسب آخرت ممدوح است؛ چنانکه بینش صحیح نسبت به آخرت، در جهتگیریهای دنیایی و برداشت ما نسبت به زندگی دنیوی مؤثر خواهد بود.
اینک رابطه دنیا و آخرت با استفاده از سخنان امیرمؤمنان(ع) بیشتر تبیین می شود:
1-2- دنیای گذرا فرصت آمادگی برای آخرت جاودان و پیشِ رو
در مقابل انسان دو مرحله از زندگی قرار دارد: زندگی گذرای دنیوی و زندگی جاودان اخروی. اما گاهی انسان با وجود آگاهی و اعتقاد به آخرت مشغول دنیای گذرا شده و از آخرت غفلت میورزد. انسان با چشمهایی فروبسته، لب بر جام زندگی نهاده، اشک سوزان خود را بر کناره زریّن آن فرو میریزد، تا آنکه ناگاه دست مرگ، نقاب از دیدگان او بردارد. مولای متقیان علی(ع) در مورد گذرا بودن دنیا میفرماید:
أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَت(4)
هُشیار باشید، دنیا به شتاب
مىگذرد و نمانده است از دنیا مگر تهماندهاى در کاسه، مانند آن تهماندهاى که
کسى آنرا در کاسه ریخته باشد و بدانید که آخرت روى آورده است
.
علامه جعفری(ره) در تفسیر فراز اول این فرمایش حضرت امیر(ع) مینویسد:
هر اندازه که فاصله مابین ناظر و جسم متحرک زیادتر باشد، حرکت آن جسم کندتر مىنماید. حقیقت اینست که با اینکه سازنده کشش زمان، کارگاه مغز ما است و ما می توانیم عبور طناب ممتد زمان را در درون خود احساس کنیم و چگونگى شتاب و کندى آنرا بطور مستقیم دریافت نمائیم، با این حال به ندرت اتفاق می افتد که ما چنین توجه عمیقى به درون داشته و واقعیت گذشت زمان را به خوبى دریابیم. آرى، فقط در آن هنگام که پس از سپرى شدن سالیان عمر به عقب بر مىگردیم، تا حدودى سرعت گذشت زمان را درک مىکنیم(5)
در مکتب توحیدی هدف از حیات طبیعی و زندگی دنیوی آماده شدن جهت ورود به حیات ابدی و زندگی اخروی است. با این تلقی، دامنه معنا و مفهوم زندگی، گستردهتر شده، عُقبی را نیز شامل میشود. بدیهی است هراندازه معنای حیات، عمیقتر و گستردهتر باشد، روح نامحدود آدمی را عمیقتر و بهتر اقناع میکند. ازاینرو حضرتعلی(ع) خطاب به امام حسن(ع) فرمود:
وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْیَا (6)
ای پسرم! بدان همانا تو تنها برای آخرت خلق شدهای نه برای دنیا.
و نیز فرمود:
فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَامٍ بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ فَکُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَازٍ وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَالِ (7)
که
دنیا به عنوان سراى ماندگارى شما آفریده نشده است، بلکه گذرگاهى است تا کارهاى
شایسته را زاد راه سفر به سراى ثابتبرگیرید، و در این راه در تلاش و جهشهاى پى در
پى باشید و براى هنگامه سوارى و کوچ، مرکبها را آماده نگه دارید
.
البته در نگاه
امیرمؤمنان(ع) موضوع بهشت، هدف حیات نیست و حتی ترس از جهنم انگیزه او برای عبادت
پروردگارش نمیتواند باشد؛ چنانکه آن حضرت(ع) فرمود
:
إِلَهِی مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی ثَوَابِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ(8)
(بارالها!) من تو را نه به طمع بهشت میپرستم و نه به جهت ترس از
آتش دوزخ بلکه تو را شایسته معبودیت میبینم و میپرستم
.
2-2- معناداری زندگی دنیوی در پرتو اعتقاد به خدا و ابدیت
اگر کسی بر این باور باشد که موجودی فوق طبیعی جهان را با طرحی عظیم آفریده است و معتقد باشد که انسان، بخشی از یک هدف بزرگ یعنی در گستره نظام آفرینش است، از منظری والاتر و دقیقتر به زندگی نگریسته است. با این نگاه میتوان کلام حضرت علی(ع) را درک کرد که فرمود:
وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جِلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ(9)
سوگند به خدا، اگر همه کره
زمین را با آنچه که زیر افلاک آن است به من بدهند که خدا را با گرفتن پوست جوی از
دهان مورچهای معصیت نمایم، چنین کاری را نخواهم کرد
.
علامه جعفری(ره) در تفسیر این فراز از سخن امیرمؤمنان(ع) مینویسد:
آن هنگام که کل مجموعه حیات قیافه خود را به کسی نشان می دهد خود را مافوق هدفهایی که آدمیان از پاره پارههای حیات می جویند نمودار میسازد.(10)
درک این معنا نیاز به تأملی ژرف در دو مقوله خداباوری و حیات دارد(11). ازاینرو، ابتدا به تبیین خداباوری در نگاه امام علی(ع) پرداخته میشود و سپس زندگی در نگاه امیرمؤمنان(ع) در دو آیینه نمایانگر آن، تفسیر میگردد: اول، مرگ به عنوان مفهومی در ظاهر ناسازگار با زندگی و دوم، روش امام علی(ع) در زندگی.
پی نوشت ها :
(1) برای نمونه: اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی جَعَلْتَ فِیهَا مَعَاشِی خداوندا دنیای مرا که زندگیم در آن است اصلاح کن. (محدث نوری، مستدرکالوسائل، قم، مؤسسه آالبیت، 1408ق، 5/89؛ بنابر این سخن موجز، دنیا ظرف معیشت است و چنان که معیشت مطلوب است ظرف آن نیز مطلوبیت دارد.)؛ در غالب موارد کاربردی قرآنی این کلمه، مراد همین معناست. برای نمونه ر.ک. به: کهف:45؛ یونس: 24؛ روم:7.
(2) برای نمونه : اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّی وَ لَا مَبْلَغَ عَمَلِی خدا یا دنیا را بزرگترین مقصود و نهایت دانش من قرار مده. (بحارالانوار، 94/229).
(3) اخوان الصفاء رسایل اخوان الصفا، 294/3.
(4) نهجالبلاغه، 84، خطبه 42.
(5) ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، 9/277.
(6) نهجالبلاغه، 400، خطبه 31.
(7) نهج البلاغه،190، خطبه 132.
(8) بحارالانوار، 41/14.
(9) نهج البلاغه، 347، خطبه 224.
(10) فلسفه و هدف زندگی، 46.
(11) اگرچه برای درک حقیقی معنای زندگی در نگاه امیرمؤمنان(ع) لازم است تا نسبت به تبیین مولای متقیان از انسانشناسی، هستیشناسی و خداشناسی تأمل شود، اما پرداختن به این مقولات به صورت کامل از حد این نوشتار فراتر است ولی سعی میشود تا جایی که حول محور اصلی مقاله باشد به بررسی برخی موضوعات خصوصاً وجود خدا که ارتباط مستقیم با معناداری زندگی دارد، پرداخته شود.